سال نومبارک
همیشه دقت کنید
ای کسانی کـــه همش میرید ســراغِ یخچال
بعضی وقتا درِ فریزر رو هــم باز کنید شاید بستنی ای آنجا خفته باشد !
مخ تعطیل داشت با یه خره شطرنج بازی میکرد
یکی دیگه رد میشه میگه عجب خر باهوشی
مخ تعطیل میگه زیاد هم باهوش نیست یک یک مساوی هستیم !
دانشمندان ایرانی بااستفاده ازمهندسی معکوس موفق به ساخت سرنشین بدون هواپیماشدند
یه شب خونه نرفتم,فرداش مامانم پرسید کجا بودی?گفتم پیش دوستم!مامانم به 10تا از دوستام زنگ زد 8تاشون گفتن این جا بوده دوتاشونم گفتن هنوز اینجاس خوابه بیدار شد میگیم زنگ بزنه.
صبر کن تا نشانت بدهیم. همه سوار قطارشدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت ودر را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامورکنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد.بعد، درتوالت را زد و گفت: بلیط، لطفا!بعد، در توالت باز شد و ازلای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد وبه راهش ادامه داد.آمریکایی ها که این رادیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکارهوشمندانه ای بوده است.بعد ازکنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها راانجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس اندازکنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، امادر کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند.یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟
یکی ازایرانی ها گفت:صبر کن تا نشانت بدهم سه آمریکایی وسه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چندلحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و
رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا!
توی اتاق رختکن کلوپ گلف ، وقتی همه آقایون جمع بودند یهو یه موبایل روی یه نیمکت شروع میکنه به زنگ زدن…
مردی که نزدیک تلفن نشسته بود دکمه اسپیکر رو فشار میده و شروع میکنه به صحبت.
بقیه آقایون هم مشغول گوش کردن به این مکالمه میشن…
مرد: الو؟
صدای زن اونطرف خط: الو سلام . تو هنوز توی کلوپ هستی؟
مرد: آره!
زن: من توی فروشگاه بزرگ هستم
اینجا یه کت چرمی خوشگل دیدم که فقط ۱۰۰۰ دلاره! اشکالی نداره اگه بخرمش؟
مرد: نه.
اگه اونقدر دوستش داری اشکالی نداره!
زن: من یه سری هم به نمایشگاه مرسدس بنز زدم و مدلهای جدید 2012 رو دیدم. یکیشون خیلی قشنگ بود قیمتش ۲۶۰۰۰۰ دلار بود!
مرد: باشه.
ولی با این قیمت سعی کن ماشین رو با تمام امکانات جانبی بخری!
زن: عالیه.
اوه یه چیز دیگه اون خونهای رو که قبلا میخواستیم بخریم دوباره توی بنگاه گذاشتن برای فروش. میگن ۹۵۰۰۰۰ دلاره…
مرد: خب…
برو تا فروخته نشده پولشو بده. ولی سعی کن ۹۰۰۰۰۰ دلار بیشتر ندی!!!
زن: خیلی خوبه.
بعدا میبینمت
خداحافظ
مرد: خداحافظ
بعدش مرد یه نگاهی به آقایونی که با حسرت نگاهش میکردن میندازه و میگه: “کسی نمیدونه که این موبایل مال کیه؟!”
مخ تعطیل تو هواپیما کنار تیمسارى میشینه میکه :آقا سربازى؟تیمساره مىبینه آدم ساده ایه میکه:بله…غضنفر میگه مرض داری لباس تیمسار پوشیدى؟
رازها ی موفقیت در زندگی با زنان
واضح ومبرهن است که هرقفلی کلیدی دارد وهرکلیدی قفلی ندارد.وهرکس در این گفته شک کند لاجرم موضوع را درک نکرده واز اول مطلب را حلاجی کند .
با توجه به اینکه ایام نوروز رسیده ومشکلات عدیده مالی واقتصادی کمرمردان را نابودکرده ومزید برآن مشکل همسرداری ،این حقیر به فکر مقاله ای با عنوان (( رازهای موفقیت در زندگی با زنان )) افتاده تا شاید که اینک مشکلات اقتصادی لاینحل جلوه می کنند،مشکل همسرداری را حل نماییم .
بداخلاقی - خودمحوری- جنگ و دعوا و بالا بردن صدا فقط و فقط نتیجه معکوس دارد.
این مقاله حاصل تحقیقات این جانب در خانواده های مشکل دار وغیرمشکل داربوده وبراساس تجارب مردان موفق وشکست خورده می باشد.
لطفا این رازها را با همسران خوددر میان نگذارید بگذارید مطالب مردانه باشد.
۱- همه چیز را به زنهای خود نگویید .
این اصل از اصول مهمی است که متاسفانه اکثرمردان رعایت نکرده ودرمواقع خاص جهت خودشیرینی ودست یافتن به خواسته های خود ،دهان مبارکشان را بازکرده وکلی اطلاعات به بانوان خود داده وخود را اسیرآنها می کنند .
۲- تا می توانید از جواب دادن طفره بروید .
بعضی از رجال نیز دهانی بس قرص یاقرس یا غرص دارند وبه این راحتی بازنمی شود.(منظوردهان مبارکشان است ولاغیر)
لاکن جامعه نسوان آنقدر زرنگ تشریف دارند که با سوال های مکرر ،وشگردهایی عجیب وغریب سعی در گیج کردن شما وجمع آوری اطلاعات دارند.فلذا حتی به سوالات بدیهی بانوان خود جواب سربالادهید.تا بیشتر در آرامش باشید.
(ازآنجایی که تسلطی برسانسورنداریم این کارتوسط فرزندبرومندمان انجام شده است)
۳- هدیه های کم بها ،اما مداوم بخرید.
سعی کنید به بهانه های مختلف برای بانوان خود هدیه بگیرید اما گران قیمت نباشند این اصل دارای مزایای ذیل می باشند
الف- پولتان را هدر نداده اید
ب- هرچه برای بانوی خود بخرید بازهم در نزد آنها بی ارزش است پس دلتان نمی سوزد اگر این امرواقعی باشد
ج- درصورت خرید هدیه گران قیمت در مورد منبع هزینه آن مورد مواخذه قرارمی گیرید ومی شود آنچه که نباید بشود
د- بقیه موارد.
۴- از زن خود تعریف کنیدوگاهی ایراد بگیرد.
زنان عاشق تعریفند!سعی کنید قبل از اینکه دهانشان بازشود وغررررر بزنند شما از آنها تعریف کرده وآنها را خلع سلاح کنید.اما برای اینکه فکرنکنند شما بلانسبت خ .ر تشریف دارید گاهی هم انتقاد کنید !
(البته مسولیت نتیجه انتقادشما بر عهد ما نمی باشد وشما پاسخگوی انتقادخودهستید)
۵- تا می توانید آن را به خانه پدرش بفرستید.
این روش که به عنوان روش پاک کردن اصل مسئله معروف است ومختص افراد بی حوصله
می باشد .کارایی زیادی دارد .اگرماشین ندارید هزینه این روش فقط پول یک آژانس است .
لازم به ذکراست که این روش برای کسانی که منزل پدری همسرشان بسیارنزدیک یابسیاردور
می باشد کارایی ندارد.
علاوه برموردبالامزیت دیگراین روش پایین آوردن هزینه خانوارنیز می باشد
۶-آن را با تمام فامیل خود آشنا نسازید!
در زندگی پیش می آید که شما باهمکارخود صحبت می کنید یا مسافری که گم شده است را به جایی می رسانید که در این حال بانوی شما از راه دور نظارگرواقعه می باشد .در این مواقع اگراو تمام فک وفامیل شما را بشناسد ممکن است شب در پارک بخوابید فلذا سعی کنید تمام فامیل خود را به همسرخود معرفی نکیند.
۷- مقدارپول دریافتی خود را به زن خود نگویید!
هرگاه مقداراندوخته واقعی خود را به بانوی خود گفتید ،آماده باشید که بانوی محترم برای آن برنامه ریزی کند بدون شک دیگرشما مالک آن اندوخته نیستید.
۸- از ترفندهای مقاومتی در زمان غرزدن همسرتان استفاده کنید.
یکی از ترفندهای زنان برای کسب محبت و همچنین کسب امتیاز از مردان غر زدن است با استفاده از روشهای ذیل خود را از غرغر زنان رهاسازید.
الف- قبل از غرزدن زنتان یک خبرساختگی مهیج به او بدهید
مثلا : فرداشب مامانت مهمون ما ست!
ب- از ترفند گوش دادن -فکر کردن استفاده کنید.در این روش شما به غرزدن او گوش کرده اما در فکر خود به سواحل آنتالیا سفرکنید!
ج- به هنگام غرزدن زنتان سریع خود را بخواب بزنید.یا اگرتوانستید واقعا بخوابید.
د- بکاربردن روشهای ابتکاری دیگر مانند مریض شدن ، سکته کردن ، خاموش کردن برق خانه ،غرزدن و وراجی زیادو...
۹- زمان ورود وخروج دقیق خود به منزل را به همسرتان نگویید.
سعی کنید همسرتان نداند چه موقع از منزل وارد یا خارج می شوید وچه زمانی به منزل تشریف می آورید چون اگرزمان مشخصی اعلام کردید بانوی محترم دقیقه شماری کرده حالگیری می نمایند فلذا وقت مشخصی برای ورود به منزل معین نکنید .
(عدم اطلاع بانو از زمان آمدن شما=خوشی بیشتر)
۱۰- اگرحوصله ندارید زن خودرا توجیه کنید عذرخواهی کنید.
اگر توانایی استفاده از موارد بالا راندارید در مقابل هرغرزدن واتفاق کوچکی که بین شما می افتد سریعا گردنتان را به میزان 45درجه غربی کج کرده واز کلمات می بخشید وامثالهم استفاده کنید وسریعا عذرخواهی کنیدوتا آخرعمربا زن ذلیلان محشور شوید.
ما هرچه می کشیم از این اجنبی هاست (جمله معروف عدنان پس از دیدن تصویرفوق)
مقالات تکمیلی در آینده نه چندان نزدیک به شرط حیات و سلامتی .انشاالله
واقعا اینطوره ؟
آقا گشت وگذار می کردیم دیدیم این را در مورد ۱۳بدر گذاشتن !!!!
اگر واقعیت داشته باشه وای بحال ما
http://mouood.org/component/k2/item/8996-سیزده-بدر-روز-جشن-یهود-به-مناسبت-کشتار-500-هزار-ایرانی.html
فرهنگ
آقا از این داستان که برای ما ایمیل شده بود خوشمان آمد گفتیم شما هم بخوانیدشاید افاقه کند
ما در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا هستیم. یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهرهاش پیداست اروپایی است، سینی غذایش را تحویل میگیرد و سر میز مینشیند. سپس یادش میافتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند میشود تا آنها را بیاورد. وقتی برمیگردد، با شگفتی مشاهده میکند که یک مرد سیاهپوست، احتمالا اهل ناف آفریقا (با توجه ...به قیافهاش)، آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست!
بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس میکند. اما به سرعت افکارش را تغییر میدهد و فرض را بر این میگیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست. او حتی این را هم در نظر میگیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعدۀ غذاییاش را ندارد. در هر حال، تصمیم میگیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند. جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ میدهد.
دختر اروپایی سعی میکند کاری کند؛ اینکه غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود. به این ترتیب، مرد سالاد را میخورد، زن سوپ را، هر کدام بخشی از تاس کباب را برمیدارند، و یکی از آنها ماست را میخورد و دیگری پای میوه را. همۀ این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است؛ مرد با کمرویی و زن راحت، دلگرمکننده و با مهربانی لبخند میزنند.
آنها ناهارشان را تمام میکنند. زن اروپایی بلند میشود تا قهوه بیاورد. و اینجاست که پشت سر مرد سیاهپوست، کاپشن خودش را آویزان روی صندلی پشتی میبیند، و ظرف غذایش را که دستنخورده روی میز مانده است.
توضیح پائولو کوئلیو: من این داستان زیبا را به همۀ کسانی تقدیم میکنم که در برابر دیگران با ترس و احتیاط رفتار میکنند و آنها را افرادی پایینمرتبه میدانند. داستان را به همۀ این آدمها تقدیم میکنم که با وجود نیتهای خوبشان، دیگران را از بالا نگاه میکنند و نسبت به آنها احساس سَروَری دارند.(جیگرهای من این احساس پائولوست ها\ نه من! به خودتون نگیرید جان مادرتان!)
چقدر خوب است که همۀ ما خودمان را از پیشداوریها رها کنیم، وگرنه احتمال دارد مثل احمقها رفتار کنیم؛ مثل دختر بیچارۀ اروپایی که فکر میکرد در بالاترین نقطۀ تمدن است، در حالی که آفریقاییِ دانشآموخته به او اجازه داد از غذایش بخورد، و همزمان میاندیشید: «این اروپاییها عجب خُلهایی هستند!»
دردسر تلویزیون
با سلام خدمت دوستان خوبم
نمی دانم چرا بعضی مشکلات با اینکه کوچکند، لاینحل هستند واعصاب آدمیزاد را خرد می کنند!
نمونه عرض می کنم .
تلویزیون این جعبه جادویی را می گویم .
شرح ماجرا:وقتی خسته وکوفته برمی گردیم منزل شخصی، می خواهیم تلویزیون تماشاکنیم شاید خستگیمان برطرف شود .
وقتی به تلویزیون می رسیم فرزندبرومندمان طبق قانون اساسی در حال تماشای کارتون می باشند هرچه التماسش کنیم افاقه نمی کند. هم او سمج است وهم قوانین حقوق کودکان پشتوانه او هستند.
فلذا با استفاده از الفاظ مستعمل در سرکوچه ومیدان بدرقه مان می کند!!!!
لعنت به این آمریکایها!!! اگر چهارراه .میدان را اختراع نمی کردند چنین الفاظی هم پدیدنمی آمدند.
از آنجا که می خواهیم کانون گرم خانواده گرم باشد سیاست سکوت را اختیار می کنیم .وبه منزل مادریمان می رویم تاآنجا مقداری اخبار تماشما کنیم.
وقتی وارد می شویم با منظره عجیبی مواجه می شویم .مادرمان مدتی است تغییر رویه داده وبجای شبکه خبر ، رازبقا تماشامی فرمایند!
این حقیر با کمال متانت ورعایت ادب می گویم :مادر جان اگر ممکن است اخبار رابگیر ببینیم کره شمالی چه خاکی بر سر کرده ؟
می فرمایند : اولا اخبار ایران همش دورغ است دوما ما راچه به کره شمالی ؟
می گویم :اخبار ایران دروغه؟!!
می فرمایند:په نه په دروغشون اخباره !
ما: دهانمان تا بناگوشمان از تعجب بازشد.(پیرزن وپه نه په!)
می گویم :لا اقل بزن شبکه دو از احکام ومعارف استفاده کنیم .
می فرمایند:شما همین مقدار که از احکام یادگرفتی را عمل کن بقیش گردن من !!! (کلارسیده به مقام مرجعیت عرفانی )
عجب نامردیه این مادرمان !
از بس که به این راز بقا نگاه کردم تمام میمون ها را بهتر از مادرشان می شناسم . اصلاوقتی میمونهادر مورد اصل ونسب خودشان اختلاف نظر پیدا می کنند می آیند از این حقیر می پرسند.
وقتی مادرم دیدعصبانی هستم برای چندثانیه شبکه یک را گرفت می بینم اخباردر مورد زندگی نامه میمونی که ایران به فضا فرستاده گزارش پخش می کنه !!!!!
مادرمان هم یک نگاه عاقل اندر سفیهی به ما انداخت ودوباره به تماشای رازبقا ادامه داد.
خلاصه ماندیم چه کنیم ؟
یه تلویزیون دیگر در انبار منزل داریم .خواستم استفاده کنم که متاسفانه شاخ گربه شیشه اش را شکانده است !!
(علت شکسته شدن شیشه تلویزیون را فرزندبرومندم به این حقیر اطلاع رسانی فرمودند.)
خلاصه شدیم مثل شوروی سابق. با جهان در ارتباط نیستیم .
مجبور شدم به خانه همسایه بروم تا کمی اخبار گوش بدهم .
همسایه مان را گریان یافتم وعصبی !
علت را جویا شدم فهمیدم که یک فروند دزد، دیش ماهواره آنها را دزدیده است وگویا علاوه بر این خانه ،از چند خانه دیگر هم دیش دزدیده شده واز آنجایی که مالکان نمی توانند شکایت کنند،بسیار عصبی هستند.
به ناچار به منزل برگشتم تا ملت ایران کمی تلویزیون تماشا کنند چون اگر اصرار بر تماشای تلویزیون بکنم یحتمل که تلویزیونهای کل ملت دچار مشکل شوند.
گفتم شاید مسولان بررسی کنند.
شهادت مادر دو ریحانه بهشتی تسلیت باد
در کنار نام پاک فاطمهجانماز عشق را وا می کنم.
دست حاجت را به عشق فاطمهرو به سوی نور بالا می کنم.
با قسم بر آبروی حضرتش آرزویت را تمنا می کنم
(( اللهم عجل لولیک الفرج))
قلب نوشت: خدایا از نفاق - کینه و دودلی خسته ایم.مهدیت را بفرست تا بدانیم چه کنیم .
۱۴تجربه کسب موفقیت در ادارات دولتی
14تجربه موفقیت برای موفقیت کارمندان
این بار برآن شدیم تا به کارمندان تازه وارد برای موفقیت در کار خود 14 مورد را متذکر شویم .باشد که مفید واقع شود.
1. در ادرات دولتی همیشه ساکت باشید ! این امر باعث می شود شما متین ،باتجربه ،کارشناس جلوه دهید ودر آخرامر محبوب همه واقع گردید.
2. در ادارات دولتی ؛ سعی کنید از همه تعریف کنید تا انتقاد کنید . این امر باعث پیشرفت شما خواهد شد وچه بسا اگردر انتخابات شرکت کردید همه از شما پشتیبانی کنند.
3. در ادارات دولتی هرگز به فکر جایگزین شدن مدیر موفق به جای مدیر فعلی نباشید .این بند باعث می شود که شما حرص نخورید!!!(هر روز بدتر از دیروز) این را همیشه تکرار کنید.
4. در ادارات دولتی ؛ بجای تقویت عملکرد خود روابط وزبان خود را تقویت کنیدتا به مدارج عالی دست یازید.
البته شرکت در تبلیغات انتخاباتی نامزدها کفایت می کند به شرط پیروز شدن نامزدمورد نظرتان !در غیر اینصورت به فکر سیگارفروشی باشید.
5. در ادارات دولتی بیشتر از بقیه کار نکنید چون آدم ،پاچه خواری محسوب می شوید.همچنین تا می توانید کار مردم را انجام ندهید این امر نشان دهنده اهمیت کار شماست.
6. در ادارات دولتی مشکلات را به مافوق خود نگویید ! چون شما را فردی ضعیف در حل مشکل تلقی می کنند.
ویا نشانه کارشکنی شما بدانند .
7. در ادارات دولتی هیچگاه عملکرد ضعیف مدیری را به مدیر دیگر نگویید چون حتما باهم فامیلند وپست خود را از دست خواهید داد.
8. در ادارات دولتی با چند گزارش جالب وهر چند غیر واقعی مدیران مافوق را غافلگیر کنید این امر در کسب پستهای بالاتر وموفقیت شما موثرند.
9. در ادارات دولتی اضافه کار، به کار اضافه پرداخت نمی شود پس بعداز تایم اداری در محل کار خود نمانید!
10. در ادارات دولتی وخصوصا در جلسات، حرفها و ایده های مافوق خود ودیگر مدیران را تایید کنید هرچند مضحک باشند .در غیر اینصورت طرحها وایدهای شما نابود خواهند شد!
11. در ادارات دولتی بخشنامه ها وکارمردم در اولویت آخر قرار داردند ودر اولویت اول فرمایش مدیر ما فوق شماست.
12. سعی کنید در ادارات دولتی تنها انگیزه برای کارتان (( نان حلال )) باشد ودیگر انگیزها جایگاهی ندارند.
13. در ادارات دولتی به هیچکس کاری نداشته باشید حتی به خودتان !
14- در ادارات دولتی تا می توانید شیک پوش باشید این کار نشانه سواد ومهارت شما در کارتان است .
در گفتاری دیگر برآنیم تا راز ورمز موفقیت ارباب رجوع را بنگاریم کمکهایتان را از ما دریغ نفرمایید می توانید ترفندهای خود را از قسمت نظرات با ما در میان بگذارید.
نیاز به پیست موتور سواری داریم
به نظر این حقیر گاها بزرگ ترها حرف زور می زنند .مثلا همین که می گویند جوانان آدمهایی هستندکه تابع احساسات خودمی باشند وبه هیچ چیزی نمی اندیشند .
این حقیر در این نوشته برآن است تا ثابت کند گاهی حق با نوجوانان وجوانان ماست. لاکن ما بزرگترها حق آنها را سلب کرده ایم .
این حقیر موافق ایجاد ناامنی بوسیله تک چرخ زدن موتور سواران نمی باشد لاکن مخالف سرکوب استعداد جوانان هستم .
شاید تعجب کنید که بگویم تک چرخ زدن نوعی استعداد است !ولیکن باور کنید استعداد است ولاغیر. مثلا اینجانب عمراً بتواند موتور براند چه برسد به تک چرخ زدن!!!!!
چندی است جوانان شهر ما ،دست به یک ابتکار جالب زدند وآن اینکه در آخر شهر در بلوار کندرو ،عصر هرجمعه با انواع موتور دور هم جمع می شوند وشروع به تک چرخ زدن وحرکات نمایشی می کنند .
این کار آنها مزایای ذیل را دارد.
1- ایجاد شورونشاط برای عابرین
2- بالابردن فشارخون قشر کم درآمد که به علت ضعف تغذیه فشارشان افتاده است .
3- نمایش انواع موتورسیکلت از عهد دقیانوس تا حال که با انواع سوخت کارمی کنند.
4- ایجاد اشتغال برای بیکاران (سرکارگذاشتن بیکاران تا مزاحم دولت مردان نشوند)
5- عدم ایجادمزاحمت در خیابانها
6-وچند نقطه....
با این همه ذهن این حقیر حکم می کند که جوانان فقط احساس نیستند.
این همایش موتوری کاملا مردمی و بدون استفاده از فیس بوک وامثالهم برگزار می گردد.
البته گاها با ورود نیروی انتظامی موتور سواران فرار را برقرار ترجیح می هند .واین همایش متوقف می شود.
حال بجای سرکوب این استعداد،بهتراست مسولین آن را در مسیر صحیح هدایت کنند .مثلا با استفاده از یک زمین 1000متری یک پیست موتور سواری خلق کنند تا جوانان بجای ویراژ در خیابانها واماکن عمومی از این پیست ها استفاده کنند.
(نقشه وطرح به طور مجانی از طرف موتورسواران تضمین می گردد)
نکته :کاندیداتورها می توانند احداث پیست موتور سواری را به عنوان شعار انتخاباتی استفاده کنند.(البته با ذکرمنبع)
به تصاویر ذیل کمی نگاه کنیم البته با دقت وبی زمینه ی ذهنی !
دوستت دارم مادرم
هرچند خواستم جمله ای در مورد مادر بنویسم که در شان او باشد نتوانستم بیابم .
فقط یک جمله صادقانه به تو می گویم مادر من:
توتنهاکسی هستی که صادقانه دوستش دارم .
گاهی کارهایی می کنیم که بخندیم وتونارحت نمی شی تا ما خوشحال باشیم .
گاهی توگرسنه می مانی تا ما سیر باشیم .
گاهی لباس نو نخریدی تا ما لباس نوبرتن کنیم.
گاهی نخوابیدی تا ما بخوابیم .
گاهی ماگریه کردیم وتو گریه ها کردی.
ما بزرگ شدیم وقد کشیدیم وقدتو کوچکتر!
گاهی مریض می شدیم وتو پرستار بودی در حالی که حالت ازحال ما وخیم تر بود .
دستانت را روی هم مگذار .
بهشت در زیر پای تو چه اندک است مادر من!
فکر کنم خداوند چیز باارزش تر ازبهشت نداشت که زیر پای تو بگذارد!
توضیح؛عکس فوق متعلق به مادرمان نمی باشد .هر چند او یک مادر است.
معلم عزیز روزت مبارک
بازهم روزمعلم شد!!!! عجب روزیه؟
روزی که ما معلمان یک روز در عمرمان خوشحال می شویم .البته هرچنداین خوشحالی با خرج خودمان است .
مثلا فرزندمان برای مازیرپیراهنی تایلندی ، وعیال محترمه نیز پیراهنی از جنس پارچه اعلای چینی وفرزندحقیروکوچکمان که یک سال واندی سن دارند جورابی از جنس پلاستیک اعلای هندی به عنوان کادوی روز معلم برای ما گرفته اند .
ما که با خرید جنس خارجی مخالف بودیم دندان بر زبان گذاشته تا کام آنها تلخ نگردد.ولی در اندیشه خود معذب بودیم!
مخلص کلام اینکه ما خوشحال شدیم که خانواده واطرافیان به فکر این حقیر هستند. اما این خوشحالی دو،سه ساعتی دوام نیاورد چونکه اهل منزل کلهم اجمعین ویک صدا مطالبه پول کادوها را کردندواز آنجا که اواسط برج می باشد وخزانه خالیست ،درگیری شدیدالحنی درگرفت .
حتی آن طفل صغیر نیز لب به سخن گشود ومعترضانه فرمودند این چه وضعشه ؟!! (چقدرشاخدار)
بله عزیزان این حقیر در این فکربود که اگر منِ معلم درست تعلیم می دادم ومدیریت آموزشگاه ها را در سطح کلان از ابتدا به دست می گرفتم وکاربه کاردان سپرده شده بودالان وضع ایران اینطور نبود وما مجبور نبودیم از چین وتایلند و...جنس به قیمت گزاف واردکنیم .
اگردرست تربیت کرده بودیم الان سوداگری در ایران نبود و........
اگردرست تربیت کرده بودیم الان در منزل شورش ودرگیری نبود.
مخلص کلام آقاجان ماروز معلم رانمی خواهیم! باید به کی بگیم ؟
البته اگر ماه معلم بشود ماشاید در گفته خودمان تجدید نظری خواهیم کرد.
خواستیم نوشته طنزی بنویسیم ببین چی شد ؟!!شدیم مثل این مداحهای خودمان که معلوم نیست دارن روضه می خوانند یا مولودی ؟
خلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاصــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
روزت مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک معلم گرامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
روزت مبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک معلم گرامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
ازبوسه خود شرمنده ام
آمدم بگویم از بوسه ای که بر گونه فرزندم ،درآن جمع زدم ،شرمنده ام!!!!!
(عیالم می فرماید بنویس پشیمانم نه شرمنده. نمی دانم کدامیک درست تراست)
هواسمان باشد در جمع بر گونه فرزند خود بوسه نزنیم .
امروز در کلینیک دندان پزشکی بچه ام شیرین کاری می کرد ومن مرتب برگونه اش بوسه می زدم
درگوشه ای دیگرکودکی توجه ام را به خود جلب کرد که گونه اش را با دست خود می خواراند.
بعد از چند دقیقه متوجه شدم که آن کودک پدر ندارد .
او بوسه های مرا نگاه می کرد .
خواستم بگویم هواسمان باشد در جمعی که بچه است . بچه خود را نبوسیم .شاید در آن جمع یتیمی باشد که در حسرت بوسه ای باشد.
امروز اشتباه من ا ین بودکه نابجا بوسه ای برفرزندخود زدم.
شما دیگر این اشتباه را تکرار نکنید!!
چندتا لطیفه ارسالی
یکی از دوستان خوبم چند تا لطیفه فرستاده گذاشتم تو ادامه مطلب خواهشا برای اینکه ضایع نشه بلند بخندید
براش نوشتم : نه نمیدونم .......برام نوشته مشکلی نیست از یه گاو دیگه میپرسم ...:| ..؟!!!!!
یعنی یه همچین دوستان جان بر کفی داریم ما ....
مردها مهربانند و زنها خود خواه!
دلیلش هم اینه که خیلی از زنها حاضر نیستند به مردی که نمیشناسند کمک کنند
ولی مردها حاضرند حتی واسه زنهای غریبه هم بمیرن!!!
چقدر این مردها آقان...
آخرین خبر از جهنم :
شیر آب دستشویی ها جفتش داغه !
میدونید اون زنی که برای اولین بار عبارت ِ "مردا همه مثل همن" رو به کار برد، یه زن چینی بود که شوهرشُ تو بازار گم کرده بود؟
طرف اومده با عصبانیت می گه این یارو زبون آدمیزاد حالیش نمیشه بیا تو باهاش حرف بزن ...
نفهمیدم داره به من فحش میده یا به یارو ؟؟؟
یکی از علائم بیماری سادیسم اینه که میگی:
"میشه یه چیزی بپرسم" بعد که طرف گفت چی!؟
میگی:"هیچی بی خیال" !
مامان من آخر دموکراسیه!!!
وقتی میخواد فحش بده نظر خودمم میپرسه، مثلا میگه:
میخوای بهت بگم نفهم؟
میخوای بگم شعور نداری??
****
من با این سن و سالم هنوز یه وقتایی از تاریکی میترسم!
بعد برادر زاده ی 7 ساله م توی تاریکی نشسته، بهش میگم: تو تاریکی چه کار میکنی؟
میگه دارم با روحِ اجسام ارتباط برقرار میکنم !!
اینا بچه نیستن دایناسورن :|
یادمه دو روز قبل روز پدر تو شرکت پشت کامپیوترم بودم داشتم تو یاهو مسنجر چت میکردم دیدم مادرم آن شد...
پی ام دادم : مامان سلام خوب شد اومدی اینجا، این بابا که نمیزاره منو تو تنها شیم حرف بزنیم که واسه روز پدر چی بخریم؟؟؟
مامانم: سلام پسرم، با پولای تو بخریم یا پولای من؟؟
من: :| :| مامان چه فرقی میکنه؟؟؟
مامانم: فرق میکنه دیگه اگه من بخوام از پولای خودم بخرم باید از بابات پول بگیرم واسش ...کادو بخرم ولی اگه تو بخری از پولای خودته...
من: چه حرفیه؟؟؟؟؟ باشه من پولشو میدم چی بخریم؟؟؟
مامانم: بابات خیلی آی پد نیو دوست داره 1 ملیون و خورده ایه اونو بخر براش پسرم از طرف خودم و خودت.
من: :| مامان یکم گرون نیست؟؟؟
مامانم: نه پسرم بابات خیلی زحمت کشه...
من: چشم میخرم امروز.
یهو دیدم گوشیم زنگ خورد اسم مامانم افتاد!!!!
گوشی رو ورداشتم گفتم مامان شما که داشتی یاهو چت میکردی باهام چرا زنگ زدی؟؟؟
مامان پشت تلفن: من؟؟؟؟ من بیرون خونم!!! بابات با لپ تاپ من اومده بود ایمیل هاشو چک کنه حتما اونه با آی دی من آن شده...
من :| :| :| :| خدا وکیلی اگه من نصف مخ بابام رو داشتم که این همه نقشه میریزه الان تو ناسا بودم...
***
سلامتی پنگوئن که یه ذره قد داره، اما بازم لاتی راه میره ....
***
یادش به خیر زمانی که راهنمایی بودیم یه دبیر داشتیم هر موقع از دست ما عصبانی میشد میگفت: گوساله ها خجالت بکشید من جای پدرتون هستم!
دقت کردین وقتی با ماشین هستیم احساس میکنیم گم شدیم اول ضبط ماشین رو کم میکنیم!!!
******
موندم میخوام برم عروسی، رو شلوار بپوشمش یا زیر!
***
پسر داییم دوم دبستانه امروز داشتم ازش علوم میپرسیدم:
" چرا تمساح پستاندار نیست؟ "
بچه هم هرچی نبوغ و استدلال علمی داشتو به کارگرفت و با اعتماد به نفس گفت:
"چون اگه پستان دار بود موقع خزیدن سینه هاش میکشید روی زمین!!"
***
به بابا میگم میخوام برم سمت گیاهخواری، نظرت چیه؟!
بابام: آفرین، خیلی هم خوبه، مگه تو چیت از بـُـز کمتره؟!!
انشا
بنابرفرمایش یکی از دوستان که فرمودند(( خاطرات مدرسه را بنویس جالب است ))
ما نیز از پیشنهاد ایشان استقبال کرده منبعد سر فرصت خاطرات را در این قسمت جای می دهیم
امروز بچه ها امتحان انشاونگارش داشتند. از آنجا که حوزه بزرگسالان نیز به مدرسمان محول شده شاهد اوج آموزش در مملکت اسلامیمان هستیم!
خاطره اول را از آنها می گو یم .
دوموضوع انشا یکی شرح حال گنجشکی که در باران وطوفان گیر کرده را بنویسید
ودومین موضوع یک خاطره شیرین از زندگی خود تعریف کنید.
یکی از این بنده خداها در مورد پرنده چنین نوشته بود:
گنجشک بیچاره در باران گیر افتاده بود او آن طرف لانه ای داشت که دو تا بچه در آن بودند .پرنده بال بال می زد وبه فکر بچه هایش بود او می خواست سریعتر به خانه برسد تا به آنها شیر بدهد!!!!!!!!
پدرشان هم در خانه نبود ولانه شان تاریک است!!! ...........................
موضوع خاطره شیرین را به صورت عکس در ادامه مطلب بخوانید
بفرمایید کجای خاطره شیرین بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نگذاشت افتخار بیافرینیم
هرچه تقلا کردیم وزور زدیم وزوزه کشیدیم به خرجش نرفت که نرفت !
گفتیم ما برویم .گفت :نمی شود.
گفتم :خودت برو گفت: نمی شود.
گفتم :لااقل بگذار فرزند ارشدم برود گفت: نمی شود.
عجب بساطی شده .چند ماهی است می خواهم رضایتش را جلب کنم ،نمی شود!
عیال محترمه را عرض می کنم .نامرد انگار تک دنده است و فقط کلمه نه را یاد گرفته است .
جریان از این قرار است که خواستم کاندیداتور ریاست جمهوری بشوم اما نامرد مانع شد.
می گوید: می خواهی رد صلاحیت شوی آبروی ما را ببری ؟
می گویم :اولا :چرا باید رد صلاحیت بشوم
می فرماید:نه رنگ روی مناسبی داری .نه سابقه ونه توان جسمی !!!!!
می فرمایم: اگر رنگ ورو نداشتم چرا من را به همسری انتخاب کردی؟و من را رئیس خانه نمودی؟
می فرماید :قحط الرجال بوده !! خواستم در بین اهالی شهر اختلافی پیش نیاید خودم را فداکردم.
(با این کلام دهان مبارکمان را سرویس نمود.تمام کلمات را گم کردیم ولی خودمان را جمع وجورکرده وبه مبارزه ادامه دادیم)
می فرماییم :اگرسن اینجانب خیلی بالاست ،پیرتراز من هم هستند که دارند کارمی کنند.درضمن کارریاست جمهوری که بیل زدن نمی خواهد فقط زبان می چرخد .الحمدولله زبانمان سالم است.
می فرماید:ایششششششش!!!(نیاز به ترجمه داردکه از حوصله این مکتوب خارج است)
می فرمایم :سوما کی گفته هرکس رد صلاحیت بشود آبرویش می رود؟ مگرنمی بینی مسئله برعکس است.
از آنجایی که هروقت عیالمان کم می آورد بهانه های مختلفی آورده و دیگر به بحث کردن ادامه نمی دهد اینبار هم با بهانه (( غذام سوخت ))به بحث خاتمه داد. ودر حین رفتن می فرمایند :وقت ثبت نام وبررسی صلاحیت ها تمام شده !مگرتو با قانون مشکلی داری؟
مانمی دانیم چرا هر وقت عیال محترمه در بحث های عقلی کم می اوردند از این و آن وقانون مایه می گذارند؟
توضیح : ما می دانیم صلاحیتمان رد می شود ولی خواستیم نامه رد صلاحیت را قاب گرفته و در پذیرایی منزل نصب العین فک وفامیل قراردهیم تا مایه افتخارباشد.ولی متاسفانه نگذاشتندکه بشود!
روز پدرمبارک
پــــدرلطــف خـــــــدا برآدمیــــــزاد پدر کانون مهر و عشق وامداد
پــــدر مشکل گشـــای خانــــواده پــدر یک قهرمان فوق العاده
پدرسرخ می کندصورت به سیلی رخ فرزند نگردد زرد و نیلـــــی
پـــدر لطف خدا روی زمیـــن است همیشه لایق صد آفرین است
خوشا آنان پدر در خـــــــانه دارنــد درون خانه یک پروانــــه دارنـــد
به امید شاد بودن همه پدران دنیا
روز پدر مبــــــــارک
تبریک:این روز را به تمام فرشته های سیبیلو تبریک می گوییم.
مرگ بر انگلیس
آقا ما نمی دانیم چرا شعارما با عمل ما یکی نیست .
چرا می گوییم مرگ برانگلیس ؟در حالی که انگلیسی در مدارس ما تدریس می شود؟
می گوییم مرگ برآمریکا وزبان آنها در دانشگاهها تدریس می شود؟
ما ادعا می کنیم که کشوری با قدمت زیاد وفرهنگ بالایی هستیم پس چرا زبان ما در دنیا تدریس نمی شود ؟
و............................////////////////========(یعنی هرچه از دهنمان در می آید داریم می گوییم)
بعلت داشتن امتحانات سخت و افتادن از درس انگلیسی وعصبانیت از این دو دولت که زبانشان نامفهوم است تا اطلاع ثانوی آ پ نمی کنیم !
اعصاب هم نداریم .بانظرات خودتان از عصبانیت ما بکاهید.
عیدمبعث مبارک
نور عترت آمد از آیینه ام کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد سینه ام بوی محمد می دهد
((عیدمبعث مبارک باد))
چندراهکار تبلیغاتی برای انتخابات
ضمن تبریک اعیاد شعبانیه خدمت هموطنان عزیز
واضح ومبرهن است که برای هرچیزی که قراراست رای بیاورد باید تبلیغ نمود .
برای تبلیغ نیز باید آدمی مسلط بر افکار و محیط باشد وجو را نیز مدنظر قرار دهد.
ما نیز طبق کاری اساسی وکارشناسی روشهای چندی برای تبلیغ کاندیداتورهای انتخاباتی که مرسوم هستند را در این مقاله ارائه می هیم.
1- روش مظلوم نمایی:در این روش خود را فقیر ،بدبخت ،وکسی که همه گروهها وکاندیداها حق او را ضایع کردند نشان دهید.
2-روش برچسب زنی به خود:در این روش از قول دیگران بر خود برچسب هایی مانند خلق عرب ،ضد این وآن ،محارب وحتی مفسدفی الارض بچسبانید.
3-روش منسوب کردن خود به همه:خود را به همه وهرکسی که از لحاظ ایل وتباروطایفه سرآمد است منسوب کنید وسعی کنید بر اساس مدارک وشواهد فامیل او از آب در بیایید.
4-روش آفتاب پرست :در این روش بر هرجمعی که وارد شدید با توجه به جو ومکان ،لباس و صحبت های خود را عوض کنید وبدانید که شعار((حرف مرد یکیه))یک شعار منسوخی است.
5-روش زبل خان شکارچی:در این روش سعی کنید در تمام مکانها ومراسمات از جمله ،عروسی ها ،فاتحه خوانی و...حضوری فعال داشته باشید وبه محضل ورود جهت جلب توجه دیگران همراهان شما باسلام وصلوات همه را متوجه حضورشما کنند. در فاتحه ها خود را دوست مرحوم معرفی کنید که سالهاست او را ندیده اید.ولی مواظب باشید مرحوم جنس مخالف شما نباشد.
6- روش وعده :در این روش تا می توانید وعده دهید .وبدانیدکه هیچ کس بعدا سراغی از شما نخواهد گرفت.
7-روش مردمی وخاکی بودن:در این روش سعی کنید مردمی باشید .در ایام تبلیغات بجز نون وپیاز که خوردن آن در ملاءعام باشد چیز دیگری نخورید.(البته مواظب باشید واقعا نون وپیاز نخورید چون مردم حتما با فاصله یک کیلومتری از شما خواهند ایستادومشکل ایجاد خواهد شد این فقط یک تظاهر است)سعی کنید به هنگام بیرون آمدن از خانه چند قلتی در خاک بزنیدبرای خاکی شدن خوب است.
8- روش ائتلافی:با همه ائتلاف کنید کاری به فکر وبرنامه آنهانداشته باشید.
9- روش شکمی:در این روش که هزینه زیاد ی دارد والبته موثر،تا می توانید نهار وشام به مناسبتهای مختلف بدهید اگر مناسبتی در کار نبود یا ایجاد کنید ویا شایعه کنید.
10- روش عدم تایید:در این روش که نیاز به پارتی دارد ابتدای تبلیغات شما رد صلاحیت شده اید وسپس با رفتن به مرکز ویا اشخاص صاحب نفوذ ،صلاحیت خود را بدست آورید.
11- روش انصراف:تا می توانید شایع کنید که دشمنان شما گفته اند که شما انصراف داده اید (هرچند که این روش زیر شاخه مظلوم نمایی می باشد)
12- روش التماسی :در این روش متاسفانه شما شروع به التماس کردن می کنید بیش ترین کاربرد آن در روزهای پایانی تبلیغات است
(اشکال ندارد که یک کاندیداتور التماس کند چون اگر شما 4روز التماس کنیدبعدامردم 4سال به التماس خواهند افتاد)
13- روش هدیه:در این روش به مردم هدیه دهید .باز هم این روش به روزهای آخرتبلیغات مربوط است. تا مزه هدیه روز رای فراموش نشود.
14- روش تخریب:چون اکثر مردم ایران ،مردمان فهیمی هستند وروشهای بالا ممکن است افاقه نکند ،سعی کنید آنها را با عنوان ن ف ه م ویا متحجرو امثالهم تخریب کنید.
15- روش ابداعی :این روش بستگی به نبوغ شما دارد.(هرچندبعیدمی دانیم بتوانید از این روش استفاده کنید)
وزیر علوم از من عذر خواهی کرد.
در کلبه حقیرانه خود در فکر مسائل سیاسی کشور و رتق وفتق امور بودیم که ناگهان تلفن زنگید. (زنگید:نوعی زنگ خوردن تلفن که ترس طرف مقابل را نیز منتقل می کند)کد تهران بود 021
ماهم فورا گوشی را برداشتیم .از آن طرف مرد متشخصی پشت تلفن بود .(نتیجه:یعنی خانم نبود)
بعد از معرفی خویش بعنوان وزیر فرهنگ (آموزش وپرورش ) شروع به مقدمه وموخره کردن نمود که اله وبله که وزیر محترم دانشگاهها با حضرت عالی کار داشته وبخاطر عملکرد ضعیف در واحد پیام نورمرکز اهواز که خاطر شما را مکدرفرمودند
می خواهند از شما طلب بخشش وعفو نمایند .
لاکن چون روی وگوش شنیدن حرفهای شما را نداشتند! ما را واسطه قرار داده تا نظر مساعد شما را جلب کنیم.ولاغیر!
سپس وزیر محترم علوم ودانشگاهها پشت خط آمدند وکلی از بابت تصحیح برگه اینجانب با کلید اشتباه، عذرخواهی فرموده واز اینکه ضربه روحی به اینجانب واردشده شرمساربودند .
ما هم مغرور نشدیم وکلی به آنها امید دادیم وبرایشان توضیح دادیم که این اتفاقات طبیعی هستند . وکلی به آنها دلداری دادیم .(بنده خداها ممکن بود استعفا دهنداین قدر وضعیت وخیم بود!)
تلفن را قطع کردیم وکلی مغرور شدیم .بلی در مملکت ما چقدر پیشرفت حاصل شده .؟که دو زیر بخاطر تصحیح اشتباه یک برگه اینقدر عذرخواهی کردند .چقدر در این مملکت به دانشجو جماعت بها می دهند؟ واقعا دول غربی باید ما را سرمشق که هیچی باید سرکتاب بگذارند.ولاغیر.
در این افکار بودم که صدای عیال محترمه از طبقه پایین گوشمان را هم چون نسیم خشمگین سحری نوازش داد :بلند شو چقدر می خوابی ؟ بروشهریه عدنان را پرداخت کن الان مدارس پر میشن .جا نمی مونه!
تازه فهمیدیم که آنچه رخ داده خوابی بیش نبود .از ترس اینکه مبادا کسی از خواب ما باخبر شود شروع به سوت زدن کردیم .
اگر وزرا بفهمند این حقیردر خواب چه دیده، به اتهام بدعت محکوم به اعدام می شدم!خدایا شکرت که خواب ما یوزرنیم و پسورد ندارد که حک شود.وهیچ دوربینی در ایران قادر به ضبط آن نیست!
**پرانتز باز(ما چندی پیش یک عدد امتحان سه واحده در مرکز پیام نور اهواز بصورت الکترونیک داده بودیم که متاسفانه با کلید اشتباه تصحیح شده بود ومسولین مرکز قرار است آن را درست کنند که تا کنون موفق به این امرنشدند علاوه بر این تا کنون موفق به داخل شدن به دانشگاه نشدم .نه اینکه توفیق نباشد نه خیر .اتفاقا ایشان هست به همین خاطر نمی گذارد ما برویم داخل. جواب تلفن را که عمرا بدهند .به دلمان مانده یکی گوشی رابردار به ما فحش بدهد یا اصلا فقط فوت کند)پرانتزبسته.